نام ناشر | میزان |
نام مولف | مهدی صبوری پور |
سال انتشار | 1398 |
نوبت انتشار | 1 |
قطع کتاب | وزیری شومیز |
تعداد صفحه | 272 |
تیراژ | 500 |
شابک | 9786222120733 |
جرمشناسی، علیرغم آنکه در مقایسه با بسیاری از علوم دیگر، دانشی نسبتاً نوپا است اما آکنده از نظریههایی است که برای تبیین علت ارتکاب جرم ارائه شدهاند و هر کدام از ظنّ خود، علتی را برای جرم برشمردهاند. تنوع این نظریهها بسیار زیاد است و از تأکید بر شکل جمجمه تا توارث و از نحوه تربیت خانوادگی تا سرخوردگی اجتماعی را در بر میگیرند. اما در پس این گوناگونی، رشته استواری را میتوان دید که تمامی این نظریهها و دیدگاههای مختلف را به یکدیگر پیوند میدهد و آن، نگرش افتراقی به بزهکار است. رویکرد غالب در این نظریهها آن است که «بزهکار» فردی متفاوت از دیگران است و یا حداقل آنکه «بزهکاری» رفتاری متفاوت از سایر رفتارهای انسان است. هر کدام از این نظریهها، وجهی از این تفاوت را دستمایه تحلیل خود قرار داده و به عنوان عامل اصلی جرم معرفی کردهاند: تفاوت در ساختار کروموزمها، خصیصه غالب معاشرتها، نوع زیست بومی که فرد در آن زندگی میکند، میزان درآمد، وابستگیهای اجتماعی فرد، محیط خانوادگی، سطح آموزش و بسیاری امور دیگر، تفاوتهایی هستند که ارائهکنندگان نظریههای مختلف علّتشناسی جرم، بین بزهکار و سایر افراد قائل شده و آنها را به عنوان علّتی برای ارتکاب جرم معرفی کردهاند. به این ترتیب و از دید این نظریهها، هنگامی که انسان رفتارهای غیرمجرمانه انجام میدهد، کار میکند، ازدواج میکند، با دوستان خود معاشرت میکند و یا تحصیل میکند، در حالت «نرمال» قرار دارد. اما هنگامی که رفتاری واجد وصف مجرمانه از وی سر میزند، از این حالت نرمال خارج شده است و لازم است که از تحلیلی متفاوت از آنچه که برای تبیین رفتارهای غیرمجرمانه به کار گرفته میشود، برای توضیح علت این رفتار مجرمانه وی استفاده شود.