نام ناشر | |
نام مولف | دکتر زهرا ضیافتی صباغ |
سال انتشار | 1399 |
نوبت انتشار | 1 |
قطع کتاب | وزیری شومیز |
شابک | 978-622-212158-7.1 |
از زمانی که بشر پا به عرصه ی هستی گذارده، حفظ بقا و امنیّت یکی از دغدغه های اصلی وی بوده است و به عنوان یکی از کلیدی ترین و ریشه دارترین مفاهیم در حقوق بینالملل و در رویکرد سنتی دولت - محور، در معنای امنیّت نظامی مرزهای ملّی در مقابل تهدیدات خارجی، حفظ تمامیّت ارضی و حاکمیّت سرزمینی تلقی می گردید. با پایان جنگ سرد، بروز تهدیدات و منازعات جدید و در پی تحولات چندحانبه و در واکنش به ناکارآمدیِ توجه صِرف به امنیّت دولت ها و همچنین به منظور ممانعت از سوءاستفاده از مفهوم امنیّت در روابط بین الملل، تغییر رویکردی از «امنیّت نظامی و حفاظت از مرزهای ملی» به «امنیّت افراد در سایر عرصه های حیات بشری» و از عرصهی ملّی به عرصه ی جهانی روی داد و دکترین نوین امنیّت انسانی در پیوند با مفاهیمی چون حقوق بشر و توسعهی انسانی، با هدف محوریّت بخشی به فرد در امور بین المللی و نگریستن به هر رویداد از دریچه ی نیازها و امنیّت افرادِ متأثر از آن اتفاق، در حقوق بین الملل طرح گردید.
دکترین امنیّت انسانی، ضمن تأکید بر لزوم تأمین نیازهای اولیّه، مادی و فیزیکی افراد، در پی تحقق حقوق بنیادینی است که به آنها امکان میدهد با حفظ شأن انسانی خود و زیر چتر حمایت از ابعاد گوناگون حیات در مقابل تهدیدات فعلی و آتی (که از منابع متفاوت نشأت می گیرند) زندگی کنند. لذا، بر طبق این رهیافت فرد-محور و با نگاهی به آینده، کلیه ی تجهیزات مورد نیاز برای زندگی روزمرهی آدمی در کلیه ی عرصه ها از جمله ی این ابزارها قلمداد می شوند. به علاوه، با توجه به وابستگی متقابل ارکان جهان کنونی و فراتر رفتن کلیهی مسائل از مرزهای ملی، عدم امنیّت نه تنها به مثابه ی چالشی جدّی پیشروی گروههای آسیبپذیر در جوامع کمتر توسعهیافته و دولتهای ضعیف میباشد، بلکه تهدیدی برای بشریّت در اقصی نقاط جهان محسوب می گردد. از این روی دکترین امنیّت انسانی جهانشمولگرا و برابری طلب بوده و ناظر بر تأمین امنیّت برای همگان از جمله افراد عادی است.
گرچه در حقوق بین الملل، دولت منبع اولیّه ی تأمین امنیّت انسانی برای شهروندان به شمار می رود، با این حال دولت ها گاه به جهت ناتوانی یا عدم تمایل به انجام کارویژههای خود و گاه با اتخاذ اقداماتی نظیر اِعمال خشونت و تبعیض، خود به یکی از تهدیدات اصلی نسبت به امنیّت انسانی بدل شده و به واسطه ی سرازیر شدن جمعیّت آنها به سایر کشورها، توسعه ی جرایم سازمانیافته، تروریسم فراملی، تکثیر سلاح ها، شیوع بیماری ها، تخریب محیط زیست، گسترش مخاصمات خشونت بار، شیوع بیماری های واگیردار و ... به مثابهی خطری بالقوه برای نظم، ثبات وامنیّت بین المللی قلمداد گردیده و سایر نقاط جهان و کلّ بشریّت را با مخاطره مواجه می سازند. در حقیقت، در عصر جهانی شدن، تهدیدات و عدم امنیّت نیز جهانی شده و مواجهه با آن نیازمند همکاری های بینالمللی است.