بستن

فروشگاه آوابوک حقوق کتب کاربردی اجرای مفاد اسناد رسمی لازم الاجرا و احکام (حقوق اجرایی ) در نظم حقوقی کنونی
- اجرای مفاد اسناد رسمی لازم الاجرا و احکام (حقوق اجرایی ) در نظم حقوقی کنونی
  • تعداد کل امتیازات ثبت شده : 60

اجرای مفاد اسناد رسمی لازم الاجرا و احکام (حقوق اجرایی ) در نظم حقوقی کنونی

سعید صالح احمدی سحر صالح احمدی

500,000 تومان 450,000 تومان
دسته بندی: حقوق > کتب کاربردی
ناشر: آوا
مولف: سعید صالح احمدی > سحر صالح احمدی
  • اجرای مفاد اسناد رسمی لازم الاجرا و احکام (حقوق اجرایی ) در نظم حقوقی کنونی pdf
  • کتاب اوا؛بزرگترین فروشگاه اینترنتی کتب حقوقی
  • تفسیری
  • تشریحی
  • انتقادی
خرید دانلود پیش نمایش کتاب

مشخصات کلی

نام ناشر

کتاب آوا

نام مولف

سعید صالح احمدی_ سحر صالح احمدی

سال انتشار

1402

نوبت انتشار

3

قطع کتاب رقعی گالینگور
تعداد صفحه

836

تیراژ

300

شابک

9786003466067

کتاب اجرای مفاد اسناد رسمی لازم الاجرا و احکام (حقوق اجرایی ) در نظم حقوقی کنونی

1. حقیقتاً محق بودن و داشتن حق در عالم ثبوت بدون این که دارای قابلیت اثباتی و اجرایی باشد، کافی نیست؛ زیرا اشخاص با برخورداری از حقوق و تمهیدات قانونی باید بتوانند امکان شناسایی، اثبات و اجرای حق را نیز داشته باشند. در این رابطه، همانگونه که پیشتر نیز گفتیم دلایل برخلاف آنچه در ماده 94 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1379 آمده -که البته ناظر بر دلایل در امور قضایی (و نه اجرایی) برای دفاع و اثبات است- صرفاً در مقام اثبات و دفاع مورد استفاده قرار نمی‌گیرند؛ بلکه گاه، اجرای حقوق قانونی و مشروع، بسته به مورد، موکول به استفاده از ادله اثبات دعوا، ادله اثبات احکام و اجرای احکام قضاوتی (اعم از قضایی و اداری) می‌شود.

2- در این اثر، ما صرفاً در خصوص حقوق اجرایی مبتنی بر حقوق دلایل (از جمله سند) بحث و گفتگو نمی‌کنیم، بلکه اهمّ مطالب پیرامون اثری که برای نخستین بار در حقوق ایران از آن تحت عنوان «حقوق اجرایی» یاد نمودیم، راجع به اجرای «مفاد اسناد رسمی لازم‌الاجراء»، «احکام مراجع قانونی» و «محکومیّت‌های مالی» است. شایان توجه است که عنوان برگزیده ما (حقوق اجرایی)، دارای سابقه ذکر در میان مقرّرات حقوقی کشور ( و نه کتب حقوقی) در موادّ 141، 143، 145، 146، 201 آیین‌نامه اجرای مفاد اسناد رسمی لازم‌الاجراء و طرز رسیدگی به شکایت از عملیّات اجرایی مصوب 11/06/1387 رئیس قوّه قضائیّه، بند 15 ماده 17 آیین‌نامه صندوق اشتغال، ازدواج و مسکن مهر امام رضا (ع) مصوب 01/05/1386 شورای عالی اداری (!) و بند 9 ماده 17 ‌اساسنامه بانک صنعت و معدن مصوب 06/04/1380 هیأت وزیران است.

3- متأسفانه دانش‌آموختگان حقوق به جز در موارد اختیاری، آن‌ هم در برخی از دانشگاهها، در دوران تحصیلات دانشگاهی در رشته حقوق، حقوق اجرایی را حتی از نظر تئوری نیز فرا نمی‌گیرند و سپس که با فارغ‌التحصیل شدن، وارد عالم عمل می‌شوند، با پیچیدگی‌های علمی و عملی فراوان در این حوزه مواجه می‌گردند و بسته به مورد، حقوق قابل توجهی از حقوق مردم و حقوق بیت‌المال، به نحو غیر قابل جبرانی تضییع می‌شود. از این جهت است که باید اهمیت حقوق اجرایی را بعداز حقوق اثباتی، در رأس مسائل حقوقی قرار دهیم و همگان را به توسعه سطح مطالعات ویژه پیرامون آن، تشویق کنیم.

4- وقتی در اوایل دوران جوانی در یکی از سازمان‌ها به‌عنوان «کارشناسی حقوقی و امور ثبتی» به دلیل کثرت پرونده‌ها، گاه روزی 5، هفته‌ای 20 و سالی 700 تا 1000جلسه دادرسی را تجربه می‌نمودم که تقریباً هیچ‌یک شبیه دیگری نبود و در فرآیند چاره‌جویی و اداره امور، هر کدام، ظرافت‌های خاص خود را می‌طلبید و همچنین گاه روزی حتی 5 بار فرآیند اجرای احکام را به اتمام می‌رساندم، به عینه، بارها به چشم خود دیدم که اگر به مجموعه‌ای از حقوق ماهوی و ظرافتهای عملی در کنار حقوق اجرایی مسلط نباشیم، نه تنها به مشکل بر می‌خوریم، بلکه ماهیت حقوق را نیز پایمال می‌کنیم به‌ویژه اگر طرف مقابل ما، ثروت و قدرت را خدمت هم قرار داده باشد و در نهان، از ماهرترین کارشناسان امور حقوقی سود جوید، به‌خصوص در مواردی‌که حقوق ما با خلأ یا فراهم بودن زمینه تقلّب نسبت به عدالت مواجه است، بارها به چشم خود دیدم آن دست‌های آلوده و قلم‌های پنهان، از آنچنان ظرافتهایی استفاده می‌کنند که اداره عملیّات چاره‌جویی جهت برون‌رفت از نقشه راهی که گریز از آن بسیار مشکل و مستلزم تفکر، تأمل و تحقیق فراوان برای دفع تقلّب نسبت به شرافت قانون و آرزوی فرشته عدالت است، انسان را با دشواریهای فراوان مواجه می‌کند که البته حلّ آنها با استمداد از خداوند قادر و متعال، بسیار شیرین و لذت‌بخش است.

5- مساله بسیار مهمی که لازم می‌دانم در نهایت تاسف، با خوانندگان گرانقدر این کتاب و عاشقان عدالت در میان بگذارم، این است که: وقتی جوانان ما از تحصیل در دوره کارشناسی، فارغ‌التحصیل می‌شوند اگر در محیط مطهّری مورد تربیت، پرورش و آموزش قرار گرفته باشند، هرگز از آرزوهای متعالی و مقدس خود برای این که سهمی در برپایی کاخ عدالت و توسعه قسط داشته باشند، دست نخواهند شست. البته باید این واقعیت تلخ را در نظر داشته باشیم که هر چه بشر، بیشتر به پیش می‌رود، بیشتر همرنگ جوامع بشری می‌شود. انسانهای با آرزوهای متعالی، چون بی‌یاور و تنها می‌مانند، بعد از مدتی طرد می‌شوند و افراد آرمانگرا با وضعیتی مواجه می‌شوند که باید بین «انزوا و برخورداری از معیشت حداقلی» با «وجود غیرمعنوی»، یکی را انتخاب کنند! به راستی، در این رابطه، اگر به مجری حق یعنی خداوند قادر و متعال پناه نبریم، چکار باید کنیم؟ از دیگر طرف، اگر همرنگ جماعت شویم، پرسش این است که آیا در روز رستاخیز، رویی برای مواجهه با خالق هستی‌بخش و محبوب خواهیم داشت؟ آیا می‌توانیم وقتی وزن اعمال ما در شناسایی و اجرای حقوق سنجیده شد و مقصد نهایی را معلوم نمودند، اگر پیشتر، در دادرسی‌های دنیوی، با توسّل به ایرادات، موانع دادرسی و حیله‌های قانونی و شرعی، مخلّ ماهیت حقوق دیگران شده باشیم، ولو این که مقدار آن یک ذرّه باشد، می‌توانیم النهایه رستگار شویم؟ اگر ما اکنون در پی یافتن پاسخ این پرسش‌ها باشیم و در اجرای این اصول نخستین خوب زیستن، مصرّ باشیم، هرگز از صراط مستقیم، منحرف نخواهیم شد و سرافرازانه می‌توانیم بگوییم در دنیای اول، وسیله‌ای برای احقاق حقوق حقّه محقّین بوده‌ایم بی آنکه سهم مادی برای خود قائل شده باشیم. شهوت‌های دنیوی مخلّ ساحت مقدس عدالت هستند و باید همواره این توصیه مرحوم استاد دکتر ناصر کاتوزیان که می‌فرمودند: «... همه ما باید سهمی در برپایی شکوه کاخ عدالت داشته باشیم» را در ذهنمان داشته باشیم.

6- در این اثر، که به روش «شرح ماده به ماده»، برخی از منابع قانونی «حقوق اجرایی» در حقوق ایران را با نظم خاصی، را به بحث و گفت‌و‌گو گذاشتیم، سعی نمودیم به‌اندازه توان ناچیز و مورد اقرارمان، آخرین تحوّلات علمی و قانونی و قضایی از منظر حقوقی و کیفری به اندازه‌ای که مخاطب، حداقل نیازهای علمی‌اش مرتفع شود، بررسی کنیم تا با طی طریق در مسیری که پیشتر، دیگر مؤلفین حقوقی، برای ما هموار نمودند را برای آیندگان در قالب موضوعات متنوع‌تری از حیث بررسی قوانین موضوعه (قانون نحوه اجرای محکومیّتهای مالی مصوّب 1394، قانون اجرای احکام مدنی مصوب 1356، بخشی از قانون آیین دادرسی مدنی مصوب 1379، قسمتی از قانون ثبت اسناد و املاک مصوب 1310 و بخشی از قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392) و یکی از مهمترین آیین‌نامه‌های قانونی در حقوق ایران (آیین‌نامه اجرای مفاد اسناد رسمی لازم‌الاجراء و طرز رسیدگی به شکایت از عملیّات اجرایی مصوّب 1387)، مسائلی را با هم مرور نموده باشیم و از این جهت، روش نگارشی و تحقیقی به کار رفته، به نحوی باشد که زوایای بسیار مهم و مکتوم منابع قانونی حقوق ما، هم از نظر شکلی و هم از نظر ماهوی، در دو قلمروی حقوقی و کیفری ( برای مشاهده کتب حقوق کیفری کلیک نمایید)، در حدّ بضاعت ناچیز محققین، به ظاهر، شکافته شود. بسیار عادلانه است که در تعقیب هدف مزبور، باید خود را مرهون دانشمندان حقوقی که تمام عمر خود را صرف توسعه دانش و آموزش خردمندی و اندیشه نمودند، بدانیم.

 

 

 

  • بخشی از مطالب کتاب:
  • فصل اول- قواعد عمومی
  • مبحث اول- مقدمات اجراء
  • ماده 1- هیچ حکمی از احکام دادگاه‌های دادگستری به موقع اجراء گذارده نمی‌شود مگر این که قطعی شده یا قرار اجرای موقّت آن در مواردی‌که قانون معیّن می‌کند، صادر شده باشد.
  • ■ 1- مباحث پیرامون حقوق اجرایی و به‌ویژه بخش اجرای احکام مدنی که از مصادیق اقتدار قوّه قضائیّه به‌عنوان بخشی از دولت در معنای عامّ کلمه است، هر چند در بخش علمی حقوق خصوصی مورد تحلیل و گفتگو قرار می‌گیرد، اما، در اصل، مربوط به حقوق عمومی است و در آن، شاهد اِعمال قدرت عمومی هستیم و از این جهت است که قوانین و مقرّرات مربوطه آن، به‌طور معمول در زمره قواعد آمره و مربوط به نظم عمومی است و به‌ویژه در رابطه با صلاحیّتها که اموری استثنایی هستند و باید محدود و مضیّق تفسیر شوند، باید به محدوده نص اکتفا شود.
  • ■ 2- ماده 175 ق.آ.د.م که اشعار نموده: «در صورتی که رأی صادره مبنی بر رفع تصرّف عدوانی یا مزاحمت یا ممانعت از حق باشد، بلافاصله به دستور مرجع صادرکننده، توسط اجرای دادگاه یا ضابطین دادگستری اجراء خواهد شد و درخواست تجدیدنظر مانع اجراء نمی‌باشد. در صورت فسخ رأی در مرحله تجدیدنظر، اقدامات اجرایی به دستور دادگاه اجراکننده حکم به حالت قبل از اجراء اعاده می‌شود و در صورتی که محکوم به، عین معین بوده و استرداد آن ممکن نباشد، مثل یا قیمت آن وصول و تأدیه خواهد شد.» استثنای وارد بر قاعده مندرج در ماده 347 قانون مزبور و همچنین حکم مندرج در ماده 1 ق.ا.ا.م است.
  • ■ 3- مطابق قسمت اخیر ماده 1 ق.ا.ا.م احکام غیرقطعی نیز ممکن است، استثنائاً قابل اجراء باشند، به شرط این که قانون صراحتاً بیان کرده باشد. از جمله احکام غیرقطعی قابل اجراء مطابق ماده 175 ق.آ.د.م حکم تصرّف عدوانی و ماده 417 ق.ت حکم ورشکستگی است. در این موارد استثنایی تجدیدنظرخواهی محکومٌ‌علیه فاقد اثر تعلیقی است.
  • در مورد امور حسبی موضوع متفاوت است؛ زیرا، اثر تعلیقی تجدیدنظرخواهی در اینجا به عکس امور ترافعی است. ماده 35 ق.ا.ح مقرّر می‌دارد: «شکایت پژوهشی موجب تعویق اجراء تصمیم مورد شکایت نمی‌شود؛ مگر این که دادگاهی‌که رسیدگی پژوهشی می‌کند، قرار تأخیر اجرای آن را بدهد.»
  • این اثر تجدیدنظرخواهی فقط مخصوص احکام است و قرارها فاقد این اثر هستند؛ زیرا، اصولاً اجراء مخصوص احکام است و در مورد قرارها اجراء سالبه به انتفاء موضوع خواهد بود. درحقیقت صدور قرار، ملازمه با محکومیّت خواهان دارد و وقتی تقاضای خواهان مورد پذیرش دادگاه واقع نشود، دیگر نوبت به اجرای حکم نمی‌رسد. (حیاتی، علی عباس، کلیات آیین دادرسی مدنی، چ 1، ص 204)
  • ■ 4- به‌طور معمول، آرای قطعی را هر چند قابل فرجام باشند، می‌توان اجراء نمود و ماده 386 ق.آ.د.م شرایط آن را بیان داشته است اما در مورد رأی غیرقطعی تنها باید بر اساس قواعد اجرای موقت عمل نمود و اجرای رأی، پیش از رسیدگی به تجدیدنظرخواهی مطابق با اصول دادرسی نیست و ماده 1 ق.ا.ا.م که اشعار داشته: «هیچ حکمی از احکام دادگاه‌های دادگستری به موقع اجراء گذارده نمی‌شود مگر این که قطعی شده یا قرار اجرای موقت آن در مواردی‌که قانون معین می‌کند، صادر شده باشد.» به صراحت آن را منع نموده است. مبحث پنجم از فصل هفتم قانون سابق آیین دادرسی مدنی مصوّب 1318 (منسوخ) قواعد مربوط به اجرای موقت، احکام را مقرّر نموده بوده ولی با نسخ این قواعد، اکنون مستندی برای اجرای موقت نداریم و تنها در برخی موارد خاص مانند ورشکستگی (ماده 417 ق.ت) می‌توان اجرای موقت را تصور نمود که در بقای این موارد نیز تردید جدی وجود دارد. علّت تردید در این است که مواردی مانند ورشکستگی، مصادیق اجرای موقت هستند و وقتی اصل و اساس اجرای موقت منتفی شود، مصادیق آن نیز منتفی می‌شود؛ مانند این بحث را در مورد مرور زمان‌های خاص نیز داریم و به نظر می‌رسد مواردی‌که در قوانین مانند بیمه یا تجارت است، مصادیق «مرور زمان» یا به عبارت دیگر «مدت» مرور زمان می‌باشند نه خود مرور زمان؛ بنابراین با نسخ قواعد مرور زمان، مصادیق و مدت‌های مذکور در دیگر قوانین نیز منسوخ هستند. (برای بحث بیشتر ر.ک به: خدابخشی، عبدالله، استقلال و پیوند حقوق مدنی و کیفری، صص 266-265) بنابراین منطوق ماده 35 ق.ا.ح را ممکن است به سه رویکرد تفسیر نمود:
  • 1- نسخ این ماده به دلیل منسوخ شدن قواعد اجرای موقت احکام؛
  • 2- بقای این ماده به دلیل حکم خاص آن و نیز به این جهت که ماهیت امور حسبی ( برای مشاهده کتب امور حسبی کلیک نمایید)، بعضاً اقتضای سرعت را دارند؛
  • 3- آنچه در ماده 35 ق.ا.ح موقتا اجراء می‌شود، «تصمیم» قابل پژوهش است نه آرای عمومی مانند انواع احکام یا قرارها؛ به عبارت دیگر، لازمه جمع بین ق.آ.د.م و ق.ا.ح از یک سو و خلاف اصل بودن ماده 35 ق.ا.ح و لزوم تفسیر مضیق آن، از سوی دیگر، این خواهد بود که متن ماده 35 را محدود به تصمیم‌هایی دانست که بدون ترافع و دعوا صادر شده‌اند و درصورتی‌که از «ابتدا» دعوایی محقق شود اشخاص ذی‌نفع از اجرای رأی متضرر شوند، نمی‌توان دستور اجرای موقت را صادر نمود. اشاره به تحقق دعوا در «ابتدا» از این رو است که شکایت پژوهشی نسبت به تصمیم دادگاه، خود، سبب تحقق دعوا می‌باشد اما این امر ماهیت حسبی را تغییر نمی‌دهد و تحقق دعوا باید از ابتدای رسیدگی دادگاه نخستین باشد؛ مانند دعوای عزل قیّم یا اعتراض به حکم حجر.
  • ایرادی که بر تفسیر سوم، وارد است، تخصیص اکثر می‌باشد. تصمیم‌های مقرّر در ق.ا.ح جز در مواردی‌که تصریح شده باشد، قابل پژوهش نیست (ماده 27 ق.ا.ح) و اکثر تصمیم‌های قابل پژوهش نیز حالت ترافعی ابتدایی دارند. (ماده 66 ق.ا.ح) بنابراین اگر متن ماده 35 را منصرف به تصمیم‌های خاص امور حسبی بدانیم، موارد محدودی را می‌توان برای ماده 35 تصور نمود. از سوی دیگر، ق.ا.ح در ماده 66 به آرایی که دارای ماهیت ترافعی هستند نیز اطلاق «تصمیم» نموده و ممکن است این قبیل آراء مانند صدور حکم حجر را مشمول ماده 35 بدانیم. برای رفع ایراد اخیر می‌توان گفت که عبارت «تصمیم» در ق.ا.ح همیشه به معنای تخصیصی خود به کار نمی‌رود. برای نمونه در ماده 99 با این که رأی دادگاه دارای ماهیت «حکم» است با نام «تصمیم» معرفی‌شده است که توجه به ماده 47 به‌خوبی این معنا را نشان می‌دهد زیرا در این ماده از عبارت «حکم» یادشده است. در مورد ایراد تخصیص اکثر نیز می‌توان پاسخ داد که هر چند آرایی که بعد از ترافع و دعوا صادر شده باشند، از حیث نوع و نمونه‌های قابل پژوهش در اکثریت می‌باشند اما از نظر عملی و مصادیق آراء، اکثریت با آن‌هایی است که ترافع واقعی بین دو طرف وجود ندارد یا اگر باشد، یک طرف آن دادستان است که بیشترین نقش را در به جریان انداختن امور حسبی دارد و در این موارد، اجرای فوری به حقوق کسی خلل وارد نمی‌آورد. در هر حال، اگر اشخاص ذی‌نفع در جریان دعوا حضور داشته باشند اجرای فوری تصمیم با حقوق آنها منافات دارد و تنها در مواردی مانند ماده 64 می‌توان اقدامات فوری را مقرّر نمود. (خدابخشی، عبدالله، تحلیل فقهی-حقوقی ق.ا.ح و تأثیر آن در رویه قضایی، چ 1، صص 106-104)
  • ■ 5- در حکم غیابی، با کیفیاتی، امکان صدور قرار اجرای موقّت، وجود دارد. البته این نکته را باید در نظر داشت که خاصیت قرار اجرای موقت، ایجاب می‌کند که قرار مزبور، ضمن صدور حکم (و نه بعد از آن) باشد؛ زیرا با صدور حکم، صدور چنین قراری، ضرورت پیدا نمی‌کند و منتفی است.
  • ■ 6- دستورالعمل ساماندهی و تسریع در اجرای احکام مدنی مصوب 24/07/1398 رئیس قوّه قضائیّه:
  • در اجرای ماده 10 اصلاحی ق.ت.د.ع.ا و تبصره 2 اصلاحیه ماده 34 اصلاحی آیین‌نامه قانون مذکور (مصوب 22/01/1395) و با عنایت به اهمیت اجرای احکام به‌عنوان نتیجه نهایی فرایند دادرسی و نقش آن در اثربخشی احکام دادگاه‌ها و افزایش اعتماد عمومی به دستگاه قضایی به‌عنوان مرجع دادخواهی و احقاق حقوق عامه و به‌منظور تمرکز، بهبود و تسریع در روند اجرای احکام مدنی، «دستورالعمل ساماندهی و تسریع در اجرای احکام مدنی» به شرح مواد آتی است.
  • ماده 1- در دادگستری تمام شهرستان‌ها، مجتمع‌های قضایی و حوزه‌های قضایی بخش، واحد اجرای احکام مدنی که از این پس واحد اجراء نامیده می‌شود، با تشکیلات زیر ایجاد می‌شود:
  • الف- رئیس واحد اجراء.
  • ب- مدیر اجراء.
  • پ- دادورز (مأمور اجراء).
  • ت- متصدی امور دفتری و بایگانی.
  • تبصره- در هر واحد اجراء که اجرای احکام خانواده را بر عهده دارد، یک دادورز عهده‌دار تحویل‌داری سکه می‌شود.
  • ماده 2- رئیس دادگستری شهرستان و یا سرپرست مجتمع‌های قضایی یا یکی از معاونان آنان، رئیس واحد اجراء می‌باشد.
  • در حوزه‌های قضایی بخش، اجرای احکام مدنی بر عهده رئیس دادگاه بخش یا دادرس منتخب است.
  • تبصره 1- برای رئیس واحد اجراء با حفظ سمت، ابلاغ دادرس علی‌البدل صادر می‌شود تا نسبت به انجام وظایف محوّله اقدام کند.
  • تبصره 2- در غیاب رئیس واحد اجراء یکی از دادرسان به انتخاب رئیس حوزه قضایی و در غیاب مدیر اجراء، یک نفر از کارمندان واحد اجرابه انتخاب رئیس این واحد، عهده‌دار وظایف آنان می‌باشند.
  • ماده 3- به ازای هر سه شعبه دادگاه عمومی حقوقی و خانواده و یا 150 فقره پرونده وارد شده به واحد اجراء، یک شعبه اجرای احکام در واحد اجراء با تشکیلات زیر ایجاد می‌شود:
  • الف- دادرس علی‌البدل.
  • ب- مدیر اجراء.
  • پ- دادورز (مأمور اجراء) «3 پست».
  • ت- متصدی امور دفتری و بایگانی.
  • تبصره 1- دادرس اجرای احکام ممکن است تصدی بیش از یک شعبه اجرای احکام را داشته باشد.
  • تبصره 2- به ازای هر 50 فقره پرونده یا یک شعبه حقوقی یا خانواده یک پست دادورز در تشکیلات واحد اجراء پیش‌بینی می‌شود.
  • ماده 4- تعداد شعب مورد نیاز واحد اجراء توسط رئیس کل دادگستری استان پیشنهاد و پس از تأیید معاون راهبردی و تصویب معاون اول ابلاغ می‌شود.
  • ماده 5- تا زمان تمرکز کامل پرونده‌های اجرایی در واحد اجراء، نحوه توزیع نیروی انسانی بین واحد اجراء و شعب حقوقی دارای پرونده‌های اجرایی، حسب مورد به تشخیص رئیس حوزه قضایی یا سرپرست مجتمع قضایی مربوط می‌باشد.
  • ماده 6- پس از ارجاع پرونده به واحد اجراء، دادرس اجرای احکام به‌عنوان دادرس علی‌البدل دادگاه مجری حکم، عهده‌دار کلیّه امور اجرای احکام از جمله اِعمال ماده 3 ق.ن.ا.م.م، اعطای مرخصی محکومان مالی و اتخاذ تصمیم در خصوص اعتراض به نحوه اجراء می‌باشد. این امر مانع از اعمال نظارت دادگاه صادرکننده رأی بر فرایند اجرای حکم نمی‌باشد.
  • ماده 7- رئیس واحد اجراء یا دادرسان اجرای احکام در صورت نیاز می‌توانند پرونده قضایی را از شعبه مربوط مطالبه نمایند.
  • ماده 8- در مواردی‌که محکومٌ‌به، تأدیه دین یا دیه می‌باشد و ذی‌نفع با اعلام شماره حساب بانکی خود، درخواست وصول محکومٌ‌به از طریق بانک نماید، قاضی اجرای احکام مکلّف است نسبت به اخذ رسید پرداخت از محکومٌ‌علیه و درج آن در پرونده اجرایی اقدام نماید.
  • ماده 9- جهت تسریع درانجام نیابت‌های اجرایی، ارسال برگ نیابت و ضمائم آن و پاسخ نیابت و اوراق محصله از طریق سامانه صورت می‌گیرد.
  • ماده 10- پرونده‌هایی که یک سال از خاتمه عملیّات اجرایی آن‌ها گذشته و حقّ اجراء به لحاظ عدم شناسایی اموال محکومٌ‌علیه وصول نشده است، به نظر رئیس حوزه یا مجتمع قضایی می‌رسد تا در خصوص تسریع در وصول حقّ اجراء تدابیر لازم را اتخاذ نماید.
  • ماده 11- در موارد زیر پرونده اجرای احکام از آمار کسر و در بایگانی موقت نگهداری می‌شود:
  • الف- پرونده‌های اجرایی که از بدو ورود و ثبت در اجرای احکام به دلیل عدم مراجعه و پیگیری محکومٌ‌له به مدت یک سال هیچ‌گونه اقدام اجرایی در مورد آنها انجام نشده است.
  • ب- پرونده‌های اجرایی و پرونده‌های موضوع دستور فروش که پس از ورود و ثبت در واحد اجراء، از تاریخ آخرین اقدام آن یک‌سال بگذرد و محکومٌ‌له یا متقاضی فروش اقدامات لازم در تعقیب عملیّات اجرایی را از قبیل درخواست شناسایی مال، معرفی مال و یا پرداخت حقّ‌الزّحمه ارزیابی در مدت معین، انجام ندهد.
  • پ- پرونده‌هایی که ماده 3 ق.ن.ا.م.م نسبت به محکومٌ‌علیه اعمال شده و شناسایی نشود، مشروط بر آنکه محکومٌ‌له پس از گذشت شش ماه از تاریخ آخرین اقدام اجرایی، برای پیگیری مراجعه ننموده است.
  • ت- در پرونده‌های اجرایی که با توافق طرفین محکومٌ‌به به‌طور اقساطی و مستقیم خارج از فرایند اجراء پرداخت می‌شود، مشروط بر این که مدت اقساط بیش از یک‌سال باشد.
  • ث- در مواردی‌که به‌موجب قانون، عملیّات اجرایی به هر دلیل متوقف شده و یک‌سال از تاریخ توقف گذشته باشد.
  • ج- قرار‌های تأمین خواسته که از تاریخ آخرین اقدام اجرایی بیش از شش ماه گذشته باشد و خواهان عملیّات اجرایی را تعقیب ننماید.
  • تبصره- در پرونده‌های موضوع این ماده، با رعایت ماده 168 ق.ا.ا.م، حسب مورد پس از مراجعه و پیگیری محکومٌ‌له و درخواست وی یا شناسایی محکومٌ‌علیه یا استنکاف محکومٌ‌علیه از پرداخت اقساط و یا پس از تعیین تکلیف وضعیت پرونده محاکماتی، پرونده اجرایی فوراً ثبت مجدد می‌شود و عملیّات اجرایی ادامه می‌یابد.
  • ماده 12- به‌منظور اطلاع‌رسانی مؤثر، کلیّه آگهی‌هایی که در فرایند اجرای احکام مدنی انتشار آن ضروری می‌باشد، از جمله آگهی‌های مزایده در سامانه آگهی الکترونیک قضایی قرار داده می‌شود.
  • ماده 13- قضات و مدیران اجرای احکام موظفند نسبت به اجرای احکام پرونده‌های معوّقه تسریع نمایند. رؤسای واحد‌های قضایی نیز مکلفند در پایان هر سال آمار و وضعیت این دسته از پرونده‌ها را بررسی و اقدامات لازم جهت تسریع در اجراء را اعمال نمایند.
  • ماده 14- بعد از مختومه‌شدن قطعی پرونده اجرایی، مدیر اجراء پرونده را جهت الحاق به پرونده اصلی و تخصیص شماره واحد بایگانی به بایگانی راکد ارسال می‌کند.
  • ماده 15- به‌منظور ارتقای واحد اجراء معاونت منابع انسانی مکلّف است اقدامات زیر را انجام دهد:
  • الف- رفع کمبود نیروی انسانی واحد‌های اجراء با جذب نیرو‌های کارآمد و دارای دانش و مهارت قضایی لازم.
  • ب- برگزاری دوره‌های آموزشی تخصصی از قبیل نحوه توقیف اموال، مزایده و تخلیه برای قضات و کارکنان واحد اجراء.
  • پ- برگزاری دوره‌های آموزش اجرای احکام مدنی ویژه ضابطان با همکاری نیروی انتظامی.
  • ت- تدوین و توزیع جزوات آموزشی به‌منظور آگاهی زندانیان محکومیّت‌های مالی از مقرّرات قانونی مربوط از حیث نحوه واخواهی، تجدیدنظرخواهی و اِعسار و ... با همکاری سازمان زندان‌ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور.
  • تبصره- رؤسا و دادرسان واحد اجراء با تصویب کمیسیون نقل و انتقالات قضات از امتیاز یک گروه بالاتر بهره‌مند می‌شوند.
  • ماده 16- به‌منظور کاهش جمعیت زندانیان محکوم مالی و در اجرای سیاست‌های کلّی قضایی مبنی بر توجه به امور زندانیان، اقدامات زیر انجام می‌شود:
  • 1- رؤسای کل دادگستری‌ها برنامه بازدید دوره‌ای قضات دادگاه‌ها و اجرای احکام را مشتمل بر موارد زیر تدوین و با همکاری سازمان زندان‌هاو اقدامات تأمینی و تربیتی کشور در سطح کلیّه حوزه‌های قضایی اجراء می‌نمایند:
  • الف- بررسی وضعیت زندانیان محکوم مالی از نظر تعداد، میزان محکومیّت، علّت بازداشت و نحوه نگهداری آنان.
  • ب- بررسی درخواست‌ها، مسائل و مشکلات حقوقی زندانیان و مساعدت‌های قانونی لازم.
  • پ- انجام اقدامات مؤثر به‌منظور آزادی زندانیان محکوم مالی از طریق شورا‌های حلّ اختلاف، ستاد دیه و انجمن حمایت از زندانیان.
  • 2- رؤسای زندان‌هامکلفند امور زیر را در خصوص زندانیان محکومیّت‌های مالی انجام دهند:
  • الف- ارائه آمار محکومان مالی با قید میزان، آخرین وضعیت محکومیّت و مدت حضور آنان به واحد‌های اجراء به‌صورت برخط.
  • ب- ارشاد زندانیان محکوم مالی، توسط مددکاران زندان جهت ارائه فهرست اموال و دارایی خود بر اساس ق.ن.ا.م.م، مصوب 23/03/1394.
  • ماده 17- در تأدیه محکومیّت‌های مالی توسط ستاد دیه، اعتبار مربوط به‌نحوی مدیریت شود که افراد بیشتری از زندانیان محکوم مالی، با اولویّت محکومانی که به مدت طولانی در زندان مانده‌اند، آزاد شوند.
  • ماده 18- مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه‌قضاییه موظف است به‌منظور ساماندهی امور مربوط به اجرای احکام مدنی موارد زیر را انجام دهد:
  • 1- ارتقاء سامانه مدیریت پرونده قضایی (سمپ) با ایجاد امکانات زیر:
  • الف- امکان ثبت مراحل مختلف اجرای حکم در سامانه، از صدور اجرائیّه یا دستور اجراء تا اجرای کامل حکم.
  • ب- قابلیت خلاصه‌برداری پرونده‌ها و گزارش‌گیری از روند اجرای حکم.
  • پ- امکان ارتباط و تبادل اطلاعات مورد نیاز مراجع قضایی.
  • ت- درج مشخصات محکومان متواری و مجهول‌المکان به‌منظور شناسایی آنان و اعلام به واحد‌های ذی‌ربط.
  • ث- امکان اخذ آمار پرونده‌های معوّقه و علل تعویق اجراء و وصول نیم‌عشر اجرایی هر ماه به‌صورت خودکار جهت ارائه گزارش به رؤسای دادگاه‌ها و دادگستری‌ها و سایر مراجع ذی‌صلاح قضایی.
  • ج- ایجاد بانک اطلاعات شرکت‌کنندگان در مزایده.
  • چ- ایجاد زمینه پرداخت الکترونیک تمام وجوه مرتبط با پرونده و اطلاع‌رسانی از طریق پیامک.
  • ح- ایجاد ظرفیت جهت ممنوع‌الخدمات کردن و انسداد حساب محکومان مالی، موضوع مواد 17 و 19 ق.ن.ا.م.م.
  • 2- ایجاد پایگاه داده مدعیان اِعسار از محکومٌ‌به و هزینه دادرسی در سامانه سجل محکومیّت‌های مالی موضوع بند (پ) ماده 116 قانون برنامه ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ج.ا.ا مصوب 1395.
  • 3- ایجاد زیرساخت‌های سخت‌افزاری لازم به‌منظور اخذ اطلاعات اشخاص از بانک‌ها به‌صورت الکترونیکی.
  • ماده 19- معاونت راهبردی قوه‌قضاییه مکلّف است به‌منظور تمرکز و تسهیل در اجرای احکام مدنی اقدامات زیر را انجام دهد:
  • الف- بازنگری تشکیلات و انجام اصلاحات لازم براساس ضوابط این دستورالعمل از جمله درجه‌بندی دادورزان.
  • ب- تأمین اعتبار لازم به‌منظور تأمین نیروی انسانی، تجهیزات و ملزومات اداری مورد نیاز اجرای احکام.
  • پ- بازنگری در فرم‌های مربوط به اجرای احکام مدنی، مانند فرم اجرائیّه و تهیه فرم‌های مورد نیاز با توجه به ق.ن.ا.م.م.
  • ت- تهیه کارت شناسایی و مهر مربوط و طراحی لباس متحدالشکل برای دادورزان.
  • ماده 20- رؤسای کل دادگستری استان‌ها نظارت بر حسن اجرای این دستورالعمل را بر عهدة دارند و موظفند رأساً یا توسط معاون قضایی در امور اجرای احکام نسبت به اجرای دقیق مفاد این دستورالعمل، اقدام نموده و هر شش‌ماه گزارش جامع و مستند از پیشرفت اجرای احکام را به معاون اول قوّه قضاییه ارائه نمایند.
  • ماده 21- معاون اول قوّه قضاییه نیز گزارش اقدامات به‌عمل آمده را هر سال به رئیس قوّه قضاییه اعلام می‌کند.
  • ماده 22- این دستورالعمل در 22 ماده و 7 تبصره در تاریخ 24/7/1398 به تصویب رئیس قوّه قضاییه رسید.
  • ماده 2- احکام دادگاه‌های دادگستری وقتی به موقع اجراء گذارده می‌شود که به محکومٌ‌علیه یا وکیل یا قائم‌مقام قانونی او ابلاغ شده و محکومٌ‌له یا نماینده و یا قائم‌مقام قانونی او کتباً این تقاضا را از دادگاه بنماید.
  • ...

 

 

فهرست مطالب

 

  • بخش اول: قانون اجرای احکام مدنی مصوب 1356    19

  • فصل اول- قواعد عمومی    20
  • مبحث اول- مقدمات اجراء    20
  • مبحث دوم- دادورزها (مأمورین اجراء)    39
  • مبحث سوم- ترتیب اجراء    44
  • فصل دوم- توقیف اموال    89
  • مبحث اول- مقرّرات عمومی    89
  • مبحث دوم- در توقیف اموال منقول    98
  • مبحث سوم- صورت‌برداری اموال منقول    104
  • مبحث چهارم- ارزیابی اموال منقول    107
  • مبحث پنجم- حفظ اموال منقول توقیف‌شده    109
  • مبحث ششم: توقیف اموال منقول محکومٌ‌علیه که نزد شخص ثالث است    114
  • مبحث هفتم- توقیف حقوق مستخدمین    117
  • مبحث هشتم- توقیف اموال غیرمنقول    123
  • مبحث نهم- صورت‌برداری اموال غیرمنقول    126
  • مبحث دهم- ارزیابی و حفظ اموال غیرمنقول    128
  • فصل سوم- فروش اموال توقیف‌شده    128
  • مبحث اول- فروش اموال منقول    128
  • مبحث دوم- فروش اموال غیرمنقول    138
  • فصل پنجم- اعتراض شخص ثالث    143
  • فصل ششم- حقّ تقدّم    152
  • فصل هفتم- تأدیه طلب    159
  • فصل هشتم- هزینه‌های اجرایی    162
  • فصل نهم- احکام و اسناد لازم‌الاجرای کشورهای خارجی    172
  • بخش دوم: قانون نحوه اجرای محکومیّت‌های مالی مصوّب 1394    185

  • بخش سوم: از قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1379    249

  • بخش چهارم: از قانون شوراهای حلّ اختلاف مصوب 1394    287

  • بخش پنجم: از قانون مدنی مصوب 1314-1307    291

  • بخش ششم: از قانون ثبت اسناد و املاک مصوب 1310    329

  • باب پنجم- اجرای مفادّ اسناد رسمی    330
  • بخش هفتم: از قانون امور حسبی مصوب 1319    335

  • بخش هشتم: از قانون حمایت خانواده مصوب 1391    349

  • بخش نهم: آیین‌نامه اجرای مفادّ اسناد رسمی لازم‌الاجراء و طرز رسیدگی به شکایت از عملیّات اجرایی مصوّب 1387    363

  • فصل اول- تعاریف    364
  • فصل دوم- صدور اجرائیه    367
  • فصل سوم- ابلاغ    384
  • فصل چهارم- ترتیب اجراء    387
  • فصل پنجم- بازداشت اموال منقول    393
  • فصل ششم- بازداشت اموال نزد شخص ثالث    402
  • فصل هفتم- بازداشت اموال غیرمنقول    405
  • فصل هشتم- ارزیابی    410
  • فصل نهم- در وثیقه    412
  • فصل دهم- در مزایده    417
  • فصل یازدهم- تخلیه و ختم عملیّات اجرایی    424
  • فصل دوازدهم- هزینه‌های اجرایی    427
  • فصل سیزدهم- شکایت از عملیّات اجرایی و طرز رسیدگی به شکایات    430
  • فصل چهاردهم- امور متفرقه    431
  • بخش دهم: از قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب 1392    447

  • بخش یازدهم: از قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392    453

  • فصل اول- کلیّات    454
  • فصل دوم- اجرای مجازات حبس    476
  • فصل سوم- اجرای محکومیّت‌های مالی    483
  • فصل چهارم- اجرای سایر احکام کیفری    489
  • فصل پنجم- اجرای قرار تعلیق اجرای مجازات، آزادی مشروط، قرار تعویق صدور حکم، نظام نیمه‌آزادی و آزادی تحت نظارت سامانه‌های الکترونیکی    509
  • بخش دوازدهم: از قانون مجازات اسلامی مصوب 1392. 531

    بخش سیزدهم: از برنامه پنج‌ساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (1400-1396) مصوب 1396  537

    افزایش کیفیت خدمات قضایی.. 538

    ایجاد سامانه سجل محکومیت‌های مالی.. 543

    الکترونیک کردن فرآیندهای اجرای مفاد اسناد رسمی.. 546

    فهرست تفصیلی مطالب... 549

    فهرست منابع و مآخذ. 571

نظرات

captcha Refresh
محصولات مشابه