ولایت از منظر امام علی (ع)

کتاب ولایت از منظر علی (علیه السلام)

سپاس خدای را سزاید که اندیشه انسانی را از طریق الهام، با علم الهی پیوند زد و غبار تفکر بشری را با ظهور وحی ناب شستشو داد و راهی رسا و طریقی نمایان در مقابل انسان گشود.

درود بی‌‌حد و ثنای بی‌حّد بر سفرای راه حقیق، انبیای عظام (علیه السلام) که با ارائه طریق الهی، جور وظلمت راه را، با جیحون نور و سیحون فروغ خود زدودند وصعوبت قله کمال را به سهولت مثال، بدل ساختند.

برترین حیات و خالص‌ترین صلوات، به اوصیاء عظام واولیاء کرام خصوصا" ولایتمداران حقیقت محمّدی صلوات الله علیه یعنی امیر مومنان، علی (ع) و وارثان آن حضرت تا صاحب ولایت نهایی، حضرت وصّی قائم (عج)، که آن امامان همام، همواره تاج امامت را با مدال شهادت قرین ساخته، شمس وجود محمّدی را گسترانیدند.

جامعیت و شمول دین خاتم و نیز جاودانگی و استمرار آئین الهی، اقتضا می‌کند که چشمه معرفت ربوبی و نبوغ مکارم الهی، همه میدان‌های علمی و تمام عرصه‌های علمی را فراگرفته، نفوذ کند و با طهارت و پاکیزگی، راه را برای نیل به وادی نزاهت و وصول به سماء قداست هموار سازد.

به منظور گسترش وتعمیق این اساس در جامعه و بنیان نهادن ارکان دین در میان توده‌های انسانی، تنها بستر حکومت الهی کارآمد و فقط قلمرو قدرت دینی موثر است.

از این رهگذر، جریان حکومت دینی که جلوۀ بارز نظام سیاسی اسلام، زمینه ساز حاکمیّت همه جانبه دین است، از موقعیّت ابزاری والایی برخوردار بوده است و آنگونه که صاحب ولایت و ولی اولیاء امیر مومنان و مولی متقیان فرموده: «ارزش حکومت، در پرتو احیای حق و اماته باطل است وهمین دیدگاه علوی است که دنیا را«متحیر اولیاء و «مسجد احیاء معرفّی می‌کند

انکار و تردید در این خصیصه مهم دینی که همواره مورد غفلت دوستان وموضع دشمنان بوده موجب شده تا طول مکانی خط ظلم، از سقیفه تا کربلا و از بغداد تا خراسان کشیده شود و امتداد زمانی آن، کران تاکران، دریای زمان را فرا گیرد. گردانندگان ستم و کارگزاران تعّدی و تجاوز، حامیت دین را نفی کرده و دریای زمان را فرا گیرد. گردانندگان ستم و کارگزاران تعّدی و تجاوز، حاکمیت دین را نفی کرده و با ترفندهای گوناگون و توطئه‌های مختلف، این جریان را از حیات دینی جامعه سلب کردند وبه قطع، غفلت و جهل و توده‌های عقب نهاده شده نیز عامل شکننده‌ای در راه پیروزی دشمن بوده است.

هرگاه که سرو قامتی، قامتی استوار می‌‌ساخت، دستی پلید از آستین سرد و یخ زده بر می‌خواست و خواسته مشروع او را منتقی، راه اندیشه و تفکر را مسدود و مسیر عمل و رفتار را منحرف می‌‌ساخت. با نفی جریان ولایت و کنار زدن امر حکومت، دین، حرکتی بی‌رمق وسیری ضعیف و آهسته را در میان را در میان انبوه مردمی که یا به استضعاف کشیده و یا به جهل و غفلت آلوده بودند، در پیش گرفت و تنها به عنوان حجّت و دلیل الهی در شئون فردی بدون - توجه ورونق لازم - حضور داشت.

گذرگاه گسترده تاریخ، نشانگر ترفندهای گوناگون و تحریف‌های مختلفی بوده است که همواره در طول تاریخ، دنیامداران از روی ظلم و کینه بر دین داران ساده و بی‌پیرایه روا داشته تا ضمن از کار اندازی جلوه‌های دینی، به هواهای نفسانی و آرزوهای حیوانی خود نائل آیند. لیکن به موزات خط ظلم وتعّدی در طول تاریخ خونبارتشیّع، علما و حکما و فقیهان، در راه پاسداری از مرزهای اعتقادی و ثغور اخلاقی و نیز از ارزش‌های والای دینی، فداکاری وجان نثاری داشتند تا این جریان الهی، اگر چه در حد ضعیف، در جامعه باقی بماند و این قصّه تمام نشدنی مبارزه، ادامه پیدا کرد تا به حرکت عظیم والهی مردم مسلمان ایران منتهی شد وعنایت الهی بر این تعلّق گرفت تا فقیهی وارسته، حکیمی دل خسته، عارفی پیوسته، صاحب اندیشه‌ای از متن قرآن برخاسته، سیاستمداری دست از دنیا شسته، با قلبی آکنده از مهر به خدا و جانی مالامال از قهر به جنود شیطانی، یعنی حضرت آیة‌الله العظمی امام خمینی (قدس سره)، با آشنایی عمیق و اطلاعی وسیع از تعالیم دینی، مسیر تفکر شیطانی را برگرداند و مردم را با اسلامی که آموزه‌های اصیل، فطری ومناسب با ادوار مختلف زمانی و عصری دارد آشنا سازد، و دین اسلام آزاد شده و رهایی یافته از قیود تحریف وحلقات تحدید و زنجیرهای تهدید، منشأ انقلاب وتحولی شد که نشانگر چهرﺓ اصیل اسلام است.امروزه باید آن اندیشه که از زمزم اسلام ناب نوشیده واز چشمه قرآن وعترت سیراب شده وجامعه اسلامی را از دموکراسی بشری نجات داده، بازشناسی شود تا همواره تازه وزنده بماند. به طور قطع، آشنایی با چنین اسلامی، راه را برای انحطاط و سقوط امّت اسلامی بسته و اقتدار روز افزون را برای آن جامعه به ارمغان خواهد آورد.

از آنجا که ریشه این تفکّر دینی وسلسله جنبان این حرکت انقلابی، جلوه نما از اقتدار امامت و ولایت دینی «ولایت فقیه» می‌باشد، مناسب است که این شأن، بیش از شئون دیگر مورد مطالعه ودقت قرار گیرد تا نقش ومیزان تأثیر امامت در عرصه جامعه اسلامی بهتر دانسته شود.

امروزه الگوی نظام حکومتی اسلام در پرتو اصل ولایت فقیه، در جهان عموماً در عالم سیاست خصوصاً شکل گرفته و نشانی کامل از استقلال، آزادی وپویایی و طریقت کمال انسان‌ها را در خود دارد، لذا شایسته است که امّت بزرگ اسلام، آنرا با دقت و درستی بیابند تا ضمن به تحقّق رساندن آن در جامعه، به عنوان امّت وسط، الگوی زیبای اسلامی را به جهان بشری معرّفی واز این طریق، زمینه ساز حکومت جهانی شمس ولایت و سپهر امامت یعنی حضرت خاتم الاوصیاء مهدی موعود باشد.

اندیشه ولایت فقیه، امری شناختی است و ارتباط با آن ضروری می‌باشد. یکی از رسالت‌های بزرگ جامعه انقلابی ما، صیانت از این واژه و درست شناسی وقرائت اصیل آن است، همان قرائتی که امام خمینی (ره) با آن انقلاب کرد و خط فقاهت را در جنبه نظر و راه عدالت را در جنبه عمل گستراند. امروزه در عرصه سیاسی و اجتماعی جهان، هیچ چیزی برای طاغیان لدود به اندازه واژه «ولایت فقیه» خطرناک و هراس‌آفرین نیست. زیرا ولایت فقیه که همان ولایت دینی در عصر غیبت است، مانعی بزرگ بر سر راه چپاول زمامداران است. همان‌گونه که هیچ حقیقتی به این مورد تهدید آنان واقع نشده است.